سفر به آبادان
چهارشنبه ٢ اسفند با خاله ندا رفتیم بیرون .حسابی خوش گذشت،دست خاله ندا درد نکنه واقعاً لطف کرد.
پنچشنبه قبل از ظهر با دایی میثم،رفتیم آبادان.خونه دوستهای قدیمی مامان آسیه.
خاله نسیم هم یه نی نی کوپل خوشگل -مهرسام- داره که ٢ماه از فینتالی کوچیکتره. وای خیلی بامزه بود.
ایلیا به محض رسیدن،از دیدن جای جدید و بعد از ١ساعت ونیم توی راه بودن کلی ذوق کرد و کل سالنو غلت زد.
شب هم رفتیم بیرون و بعدش رستوران. ایلیا و مهرسام رستورانو گذاشته بودن روی سرشون.
فرداش هم رفتیم تا خرمشهر. غروب با دایی میثم برگشتیم اهواز.شنبه شب هم برگشتیم تهران. خیلی خوش گذشت دست خاله نسیم و عمو اسماعیل ودایی میثم درد نکنه.
مهرسام شیطون. ما حواسمون بود ایلیا ،مهرسامو چنگ نزنه نگو اون شیطون تر از ایلیاست.
امیدوارم ایلیا و مهرسام هم مثل مامانهاشون دوستای خوبی برای هم باشند.
دوستای قدیمی با نی نی هاشون.