ایلیاایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

ایلیا عشق ابدی مامان و بابا

تابستان 95

1395/4/13 10:28
نویسنده : مامان
205 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم، پسرگلم دوسال و دوماه که نشد برات بنویسم

گل من، تو الان برای خودت مردی شدی و چند روز دیگه سالروز تولد فرشته منهمحبت

سعی میکنم از امروز دوباره شروع کنم به نوشتن

تقریبا دو ساله که نزدیک محل کار مامان به مهدکودک میری

مهد سرو، یه مدت بداخلاقی میکردی برای رفتن ولی الان خداروشکر با خوشحالی میری و یه عالمه اساب بازی با خودت میبری که پوست من بیچاره کنده میشه تا خودت و وسایلتو بیارم تو ماشین و دربیارم ولی چون خوشحالی ، سختیش مهم نیست

راستی!!!! بعد از کلی ناراحتی که برای نخوردن لبنیات داشتیم باتو، به لطف دایی امید بالاخره شیر میخوریآرام

البته به اسم شربت انگور (شیر با شربت آلبالو)عینک

دیروز دو تا نقاشی کشیده بودی با کلی ذوق با خودت آوردی

دست مریم جون واقعا درد نکنه خیلی مربی خوب و مهربونیه

تو این مدت که مهد میرفتی اول فروغ جون، بعد فاطمه جون و حالا مریم جون مربی های تو بودن

بین همه دوستات هم اول رزا بود که زیاد اسمشو میگفتی و الان سپهر و عرفان و امیرحمزه که جدید اومده و نوراو بنیتا

دو شب هم هست که قبل خواب باید کرم بیارم و حسابی کمرت رو ماساژ بدم دیشب میگفتی مثل مادرجون که دستشو پماد میزنه میخوابهمحبت

صبح هم تا این کار رو نکنم شازده کوچولو از تو تخت بیرون نمیادچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)