باباروزبه اومد
دیروز عصر (یکشنبه 23 تیر)باباروزبه اومد. این دفعه خیلی جالب پریدی تو بغل بابا و بیرون نمیومدی. وقتی باباروزبه گذاشتت پایین تا بره لباسشو عوض کنه ، کلی گریه کردی و تا بابا اومد دستاتو باز کردی یعنی بغلم کن.از اینکه اینقدر به بابا روزبه وابسته ای ، احساس آرامش کردم چون مجبورم چندروزی پیشت نباشم عزیزم.
عصر هم با مادرجونت رفتیم پاساژ بوستان و برات چند تا سی دی جدید و 2 تا اسباب بازی از شهرکتاب گرفتم تا وقتی نیستم باباروزبه بهت بده تا سرگرم بشی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی