3 هفتگی تا یک ماه ونیم بعد از تولد
٢١ روز بعد از تولد فینتالی، بابا روزبه ، ما رو خونه مادرجون و آقاجون برد و خودش برگشت سرکار.
همه می گفتند که ٤٠ روز از تولدش که بگذره، خوابش منظم میشه و آروم میشه!
ولی ، خدایا! بی قراری های ایلیا گلی تموم نمی شه
متأسفانه ایلیا گلی از بچه های کولیکی بود و مدام (بخصوص شب و نزدیک صبح) دل درد داشت. بیچاره فینتالی همه اش درد می کشید.
صبح ها از شدت دل درد بیدار می شد و فقط با بغل کردن کمی آروم می شد و می خوابید. آقاجون هم زحمت می کشیدند و بغلش می کردند.
کم کم ایلیا گلی داشت بزرگ می شد.
حالا که عکس هاشو با قبل مقایسه میکنم ، میبینم بعد از گذشت ٤٠ روز واقعاً قیافه اش عوض شده!
بابا روزبه بعد از 2 هفته برگشت وقتی ایلیا رو دید باورش نمی شد.
پنج شنبه شب هر سه با هم به پارک پرواز رفتیم.
اولین دد رفتن ایلیا گلی
خیلی زود ٢هفته از اومدن باباروزبه گذشت و می بایست سرکار برمی گشت.
ما هم رفتیم خونه مادرجون و آقاجون.