مامان و فینتالی تنها در خانه
وقتی من و فینتالی تنهایی تو خونه هستیم، همه چیز خوبه بجز سحرخیزی فینتالی
وروجک رأس ساعت ٦ صبح بیدار میشه و مثل یه پنگوين دست و پا میزنه. بعدش هم که خسته میشه ، من باید باهاش بازی کنم
با همه خواب آلودگی ، وقتی میخنده، خستگیم یادم میره. عاشششششششششششششقققققققققششششششششمممممممممم
بابا روزبه قول داده که وقتی بیاد،صبحها با فینتالی بازی کنه تا من بخوابم
روزهای اول تنهایی که حسابی انرژی داشتم ، چند تا عکس هنری ازش گرفتم
تازگیها کمی توی کالسکه اش میمونه،این جوری کمتر بغلش میکنم و توی خونه میگردونمش.
البته اخیراً، نیم وجبی اونقدر دست و پا میزنه که خودشو پایین میکشه.
باید دیگه کمربندشو ببندم تا خودشو پایین ننداخته!
حسابی به پستونک معتاد شده، اون روز داشت گریه میکرد تا پستونکشو توی دستم دید، کلی ذوق کرد.چند روز هم هست که پستونکو از دهنش درمیاره و سعی میکنه دوباره توی دهنش کنهقربونش برم.
یکی از سرگرمیهای فینتالی ، بازی با آویز بالای تختش هست. حسابی دست و پا میزنه تا خسته میشه.
یکی دیگه:
بازی با آقا قورقوریه. که البته میخواد سطل گنده تر از دهنشو توی دهنش کنه و چون نمیتونه حسابی قاطی میکنه و جیغ میزنه.
تازگی سعی میکنه که پای آقاقورقوری رو بخوره که البته موفق هم میشه.